من زمانیکه گرایش چپ و مارکسیستی داشتم و بچه ها را به کوه می بردم ؛ آنجا دختران هم ؛همراه ما بودند و حتی برخی از آنها موقع لغزیدن و افتادن بوسیله ما دستگیری می شدند . شب ها در پناهگاه مختلط می خوابیدیم و هیچ وقت احساس و وسوسه ای نداشتم . اما حالا که توبه کرده و مذهبی هستم و متاهل هم شده ام با کمترین برخوردها وسوسه می شوم !
استاد(علی صفایی) خندید و با آن آرامش خاص فرمود :
آن وقت تو ریشه ای نداشتی پس میوه هایت (عمل) در دست شیطان و تبلیغ حزب او بود و خوبی هایت هم به سود او بود.
اصلا شیطان می گفت : تو از خود مایی، پس چه وسوسه ای؟ اما حالا ریشه ای یافتی او می خواهد ریشه ها را بزند، اما نمی تواند.
پس به میوه ها می پردازد، تا از این راه کم کم به ریشه ها برسد.
تو حالا قیمت یافته ای و باید خرابت کند ...
این است که در حج بعد از مشعرالحرام که شعور به حرمت ها می یابی ، بلافاصله رمی جمرات (سنگ انداختن نمادین به محل حضور شیطان) شروع می شود.
پس تا شعور به حرمت ها نیافته ای، وسوسه ای نیست.
اما به محض شناخت و ادراک است که باید شیطان را رمی کنی آن هم دوبار و ...
نظرات شما عزیزان: